کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میدانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چاله میدانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چالهمیدان، محلهای در تهران قدیم) [فارسی. عربی. فارسی] [عامیانه، مجاز] čālemeydāni ۱. ویژگی شخص بیتربیت و بیفرهنگ؛ لات.۲. زشت؛ ناپسند: فحشهای چالهمیدانی.
-
جستوجو در متن
-
فوتبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: football] (ورزش) futbāl از ورزشهای دستهجمعی که بین دو گروه یازدهنفری در میدانی بهشکل مستطیل انجام میشود و هر تیم سعی میکند توپ را وارد دروازۀ حریف کند.
-
چکش پرانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (ورزش) čak[k]ošparāni پراندن چکش؛ از ورزشهای دوومیدانی که گلولهای به وزن ۷ کیلو و ۷۰۰ گرم را که بر سر مفتول فلزی آویزان است؛ پرتاب میکنند.
-
یپنلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] yaponlu محوطه یا میدانی که از هر طرف کالاهای مختلف میآورند و در آنجا برای فروش عرضه میکردند: ◻︎ چون یپنلو در میان شهرها / از نواحی آید آنجا بهر ما (مولوی: ۱۰۰۹).
-
آماجگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āmājgāh آماجخانه؛ نشانهگاه؛ جای نشانۀ تیر؛ میدانی که در آن نشانه بگذارند برای تیراندازی: ◻︎ زمین هست آماجگاه زمان / نشانه تن ما و چرخش کمان (اسدی: ۵۵).
-
والیبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: volley ball] (ورزش) vālibāl نوعی ورزش دستهجمعی که بین دو دستۀ ششنفری در میدانی به طول ۱۸ و عرض ۹ متر انجام میشود. در وسط میدان یک پردۀ توری بر روی دو پایه به ارتفاع ۵ و ۲ متر نصب میکنند و بازیکنان توپ را با ضربۀ دست از بالای تور ب...
-
دو
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ دویدن) do[w] ۱. = دویدن۲. (ورزش) از رشتههای ورزشی دوومیدانی.۳. دونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پردو، کمدو، نیکدو.〈 دو استقامت: (ورزش) دویدن به مسافت ۱۵۰۰ متر یا بیشتر که قدرت و استقامت لازم دارد.〈 دو امدادی: (ورزش) دویدن چند تن...