کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُمْسِکَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ممسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت)[عربی] momsek ۱. امساککننده؛ بخیل؛ خسیس.۲. چنگ درزننده.
-
ممسک الاعنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ممسکالٲعنَّة] (نجوم) momsekol'a'enne از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی آسمان؛ صاحبالمعز.
-
واژههای همآوا
-
ممسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت)[عربی] momsek ۱. امساککننده؛ بخیل؛ خسیس.۲. چنگ درزننده.
-
جستوجو در متن
-
کم کاسه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. مٲخوذ از عربی] [قدیمی، مجاز] kamkāse ممسک؛ خسیس.
-
کنس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کنک› [عامیانه] kenes بخیل؛ خیسس؛ ممسک.
-
کوته نظر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] ‹کوتاهنظر› [مجاز] kutahnazar تنگنظر؛ بخیل؛ ممسک.
-
ارابه ران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) 'arrāberān ۱. رانندۀ ارابه.۲. (نجوم) = ممسکالاعنه
-
بخیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: بُخَلاء، مقابلِ سَخیّ] baxil خسیس؛ ممسک؛ لئیم؛ زفت؛ سیهکاسه.
-
مناع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mannā' ۱. منعکننده؛ بسیاربازدارنده.۲. بخیل؛ ممسک.
-
عیوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (نجوم) 'ayyuq ستارهای سرخرنگ و روشن در طرف راست کهکشان در صورت فلکی ممسکالاعنه.
-
سیاه دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] siyāhdast ۱. بخیل؛ ممسک؛ خسیس.۲. فرومایه.۳. شوم؛ نحس.
-
تنگ چشم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tangče(a)šm ۱. دارای چشمان کوچک و تنگ.۲. [مجاز] بخیل؛ ممسک؛ خسیس؛ نظرتنگ.۳. [مجاز] حریص؛ طمعکار.
-
سخت جان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) saxtjān ۱. آنکه به سختی جان بدهد؛ جانسخت.۲. [قدیمی، مجاز] کسی که در سختیها و بلاها پایداری و استقامت داشته باشد.۳. [قدیمی، مجاز] خسیس و ممسک.