کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُرْسِلَةٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرسله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرسلَة، جمع: مرسلات] morsale گردنبند بلندی که روی سینه بیفتد.
-
جستوجو در متن
-
سابقه سالار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] sābeqesālār ۱. قافلهسالار؛ کاروانسالار؛ پیشرو کاروان.۲. پیشرو لشکر؛ سالار سپاه.۳. سرآغاز: ◻︎ سابقهسالار جهان قدم / مرسلهپیوند گلوی قلم (نظامی۱: ۳).
-
لعل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: لال] la'l ۱. (زمینشناسی) نوعی سنگ قیمتی از ترکیبات آلومینیوم به رنگ سرخ، مانند یاقوت.۲. [قدیمی، مجاز] لب معشوق.〈 لعل آبدار: [قدیمی، مجاز] لعل شفاف و درخشان.〈 لعل بدخش: (زمینشناسی) [قدیمی] لعلی که از معاد...