کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَکَانَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: امکِنة، جمعالجمع: اماکن] makān جا؛ محل؛ جایگاه.〈 مکان ابرش: زمینی که در آن گیاهان بسیار به رنگهای مختلف باشد.
-
فردوس مکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. عربی] [قدیمی] ferdo[w]smakān آنکه در بهشت جای دارد؛ جنتمکان: مرحوم مغفور فردوسمکان.
-
عالی مکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimakān آنکه مقام رفیع دارد؛ عالیمحل؛ عالیجاه.
-
واژههای همآوا
-
مکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: امکِنة، جمعالجمع: اماکن] makān جا؛ محل؛ جایگاه.〈 مکان ابرش: زمینی که در آن گیاهان بسیار به رنگهای مختلف باشد.
-
جستوجو در متن
-
امکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: امکِنَة، جمعِ مَکان] 'amka(e)ne = مکان
-
حیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hayyez جا؛ مکان؛ محل.
-
مسافت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مسافة] masāfat فاصلۀ بین دو مکان.
-
مخترق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] moxtaraq مکان حرکت؛ معبر؛ راه.
-
متجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] matjar مکان تجارت؛ تجارتخانه.
-
مثوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مثویٰ، جمع: مثاوی] [قدیمی] masvā منزل؛ مکان؛ قرارگاه.
-
سمینار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: seminar] seminār ۱. جلسهای که در آن مجموعهای از سخنرانیها دربارۀ موضوعی خاص در زمان و مکان معین ارائه میشود.۲. مکان برگزاری چنین جلسهای.
-
طرب آشیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] tarāb[']āšiyān آشیانۀ طرب؛ مکان طرب و شادی.
-
اسکله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اسکلَة، معرب، مٲخوذ از ایتالیایی، جمع: اَساکِل] 'eskele مکان توقف کشتیها برای تخلیه و بارگیری؛ بارانداز.