کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَشْعَرِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مشعر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مشاعر] maš'ar ۱. محل قربانی و اجرای مناسک حج.۲. [قدیمی] علامت؛ نشانه.۳. [قدیمی] قوۀ ادراک.
-
مشعر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moš'er اشعارکننده؛ خبردهنده؛ آگاهکننده.
-
واژههای همآوا
-
مشار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mošār ۱. طرف شور و مشورت.۲. [قدیمی] اشارهشده؛ آنچه به آن اشاره شده.
-
مشعر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مشاعر] maš'ar ۱. محل قربانی و اجرای مناسک حج.۲. [قدیمی] علامت؛ نشانه.۳. [قدیمی] قوۀ ادراک.
-
مشعر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moš'er اشعارکننده؛ خبردهنده؛ آگاهکننده.
-
جستوجو در متن
-
مشاعر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَشعَر] mašā'er = مشعر
-
مشعرالحرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] maš'arolharām = مَشعر