کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَالِيَهْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مالیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به مال) [عربی: مالیَّة] māliy[y]e ۱. مربوط به مال.۲. (اسم) [منسوخ] = دارایی۳. (اسم) [منسوخ] امور مالی.۴. (اسم) [قدیمی] کالا.۵. (اسم) [قدیمی] مالیات.
-
جستوجو در متن
-
دارایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دارائی› dārāy(')i ۱. آنچه از خواسته و کالا که مال انسان باشد؛ سرمایه؛ ثروت؛ تمول.۲. وزارتخانه یا ادارهای که مالیاتها را وصول میکند و به امور درآمد و هزینۀ کشور رسیدگی میکند؛ مالیه.۳. [منسوخ] نوعی از پارچۀ ابریشمی موجدار.
-
صاحب دیوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] sāhebdivān ناظر خزانه و مالیۀ دولت؛ عهدهدار عایدات ممکلت؛ کارپرداز لشکریان. Δ صاحب دیوانی در قدیم شغلی بوده معادل با وزارت دارایی امروزی. رئیس دبیرخانۀ پادشاهی را صاحب دیوان رسالت میگفتند.〈 صاحبدیوان ر...