کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مویشکمتباران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شکم گنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] šekamgonde ۱. کلانشکم؛ ویژگی آنکه شکمش بزرگ و برآمده باشد.۲. [مجاز] پرخور.
-
شکم وار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šekamvār بهقدر یک شکم؛ بهاندازۀ یک خوراک: ◻︎ چرا از پی یک شکموار نان / گراینده باید به هر سو عنان (نظامی: ۱۰۹۶).
-
هم شکم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] hamšekam دو کودک که با هم از یک شکم زاییده شده باشند؛ دوقلو.