کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مویه کنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فلفل مویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] ‹پلپلمویه› (زیستشناسی) felfelmuye درختچهای بالارونده با گلهای خوشهای و میوهای شبیه فلفل که بیشتر در هند میروید؛ فلفل دراز؛ دارفلفل.
-
مویه گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) muyegar نوحهکننده؛ زاریکننده: ( مویهگر گشته زهرۀ مطرب / بر جهان و جهانیان مویان (انوری: ۷۰۳).