کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
موسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مواسی] [قدیمی] musā تیغ سرتراشی؛ استره.
-
جستوجو در متن
-
کلیمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به کلیم) [عربی. فارسی] kalimi پیرو حضرت موسی؛ یهودی.
-
سبطی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سبط) [عربی. فارسی] [قدیمی] sebti امت موسی؛ یهودی.
-
کلیم اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] kalimollāh ۱. کسی که خداوند با او سخن گفته است.۲. لقب حضرت موسی.
-
خور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خَور] (جغرافیا) xor شاخابهایی از خلیجفارس: خور موسی، خور میناب.
-
یهودی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، اسم) [عربی: یهودیّ، مٲخوذ از عبری] yahudi[y] پیرو دین موسی؛ یهود؛ جهود؛ کلیمی.
-
ثامن الائمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ثامنالائمَّة] sāmenol'a'emme امام هشتم شیعیان؛ امام علیبن موسیالکاظم ملقب به رضا.
-
یهود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عبری] yahud ١. یهودی.٢. بنیاسرائیل؛ پیروان حضرت موسی.
-
موسوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به موسی، پیامبر بنیاسرائیل) [عربی: موسویّ] musavi ۱. مربوط به موسی (پیامبر): ( بازم نفس فرو رود از هول اهل فضل / با کفّ موسوی چه زند سِحر سامری؟ (سعدی: ۶۷۹).۲. موبوط به موسیبن جعفر، امام هفتم شیعیان: سید موسوی.
-
قمری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) qomri پرندهای خاکیرنگ و کوچکتر از کبوتر با سر کوچک، گردن کشیده، و نوک باریک؛ یاکریم؛ موسیکوتقی.
-
ارض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'arz زمین.〈 ارض اقدس: [قدیمی، مجاز] شهر مشهد. Δ به مناسبت وجود آرامگاه علیبن موسیالرضا.〈 ارض موعود: [مجاز] سرزمین کنعان؛ فلسطین. Δ به مناسبت اینکه حضرت موسی به بنیاسرائیل وعدۀ بازگشت به آنجا را داده بود.
-
اشکوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشکه› [قدیمی] 'oškuh ۱. شکوه؛ جاه و جلال؛ شٲن و شوکت.۲. مهابت؛ هیبت: ◻︎ صدق موسی بر عصا و کوه زد / بلکه بر دریای پراشکوه زد (مولوی: ۷۸۶).
-
گوساله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) gusāle بچۀ گاو.〈 گوسالهٴ سامری: [قدیمی] گوسالهای که مردی از بنیاسرائیل به نام سامری از زر ساخت و در غیاب حضرت موسی مردم را به پرستش آن دعوت کرد.
-
انبیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: انبیاء، جمعِ نَبِیّ] 'ambiyā ۱. = نَبِیّ۲. بیستویکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۲ آیه.〈 انبیای اولوالعزم: پیغمبرانی که صاحب کتاب و شریعت مستقل بودند (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد)؛ پیغمبران مرسل.