کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مومیایینقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مومیایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به مومیا) [معرب. فارسی] mum[i]yāy(')i ۱. ویژگی جسمی که به مومیا آغشته شده.۲. (اسم) = مومیا
-
نقاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، اسم) [عربی] [قدیمی] naqqāb نقبزننده؛ کاوشکننده.
-
نقاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] neqāb ۱. ماسک.۲. پارچهای که زنان با آن چهرۀ خود را میپوشانند؛ روبند.۳. [مجاز] پوشش.
-
نقاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نَقب] [قدیمی] neqāb = نقب