کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مولود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مَولود، جمع: موالید] mo[w]lud ۱. زاییدهشده؛ فرزند.۲. [مجاز] نتیجه.۳. (اسم مصدر) تولد.
-
جستوجو در متن
-
زاییده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) zāy(')ide ۱. پیداشده.۲. به دنیاآمده؛ مولود؛ فرزند؛ زاده.
-
ولید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: ولدان] [قدیمی] valid ۱. مولود؛ کودک؛ نوزاد.۲. بنده.
-
زایجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zāyje لوحهای مدور یا مربع که مواضع سیارات و بروج دوازدهگانه در آن نقش بوده و منجم با نگاه کردن در آن احکام نجومی یا طالع مولود را معین میکرده.
-
موالید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مولود] [قدیمی] mavālid = مولود〈 موالید ثلاثه: [قدیمی، مجاز] جماد، نبات، و حیوان.〈 موالید سهگانه: = 〈 موالید ثلاثه