کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مولا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَولیٰ، جمع: موالی] ‹مولی› [قدیمی] mo[w]lā ۱. مالک؛ سَرور؛ مهتر.۲. دوست؛ دوستدار.۳. بنده.۴. بندۀ آزادشده.
-
واژههای همآوا
-
مولع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mula' آزمند و حریصشده به چیزی.
-
جستوجو در متن
-
مولی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مَولیٰ] mo[w]lā = مولا
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gul] gol ۱. (زیستشناسی) اندام تولیدمثل گیاهان نهاندانه که پس از مدتی بهجای آن میوه بهوجود میآید و شامل کاسبرگ، گلبرگ، پرچم، و مادگی است: گل سیب، گل بادام.۲. (زیستشناسی) هریک از گیاهان بوتهای یا درختچهای کوچک با قسمتی شبیه اندام ...