کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) muš پستانداری کوچک و جونده با دم دراز و گوشهای بزرگ.〈 موش دوپا: (زیستشناسی) نوعی موش صحرایی با دستهای کوتاه و پاهای بلند که با کمک پاهای خود میجهد؛ کلاکموش.〈 موش کور: (زیستشناسی)۱. پستانداری کوچک با پوزۀ باریک، پنجۀ...
-
واژههای مشابه
-
گوش موش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) gušmuš = مرزنگوش
-
موش خرما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mušxormā پستاندار کوچک و جونده با گوشهای گرد و رنگ خرمایی.
-
موش مردگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] mušmordegi وضع یا حالت کسی که خود را مظلوم، بیآزار، و ناتوان جلوه دهد اما در باطن موذی و حیلهگر باشد.
-
موش مرده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] mušmorde ویژگی کسی که خود را مظلوم، بیآزار، و ناتوان جلوه دهد اما در باطن موذی و حیلهگر باشد.
-
جستوجو در متن
-
فار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] fār موش.
-
کلاوو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلائو، کلاهو› (زیستشناسی) ka(o)lāvu موش صحرایی بزرگ؛ کلاکموش.
-
نمس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] nems راسو؛ موشخرما.
-
دارموش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dārmuš مرگ موش؛ سمالفار؛ آرسنیک.
-
موشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mušak ۱. [مصغرِ موش] موش کوچک.۲. از آلات آتشبازی.۳. (نظامی) از آلات جنگ که دارای مواد منفجره است و در جنگها به کار میرود.۴. دستگاهی که به فضا پرتاب میشود.〈 موشک کور: (زیستشناسی) = موش 〈 موش کور: ( نور گیتیفروز چشمهٴ هور / زشت ب...
-
هاکول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) [قدیمی] hākul سمّالفار؛ مرگ موش؛ زرنیخ سفید.
-
کلائو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلاوو، کلا› (زیستشناسی) [قدیمی] kalā'u ۱. وزغ.۲. غوک.۳. موش صحرایی بزرگ؛ کلاکموش.
-
سیچقان ئیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] sičqān'(y)il اولین سال از سالهای دوازدهگانۀ تقویم ترکی؛ سال موش.