کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موریانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موریانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مورانه، مورچانه› (زیستشناسی) mur[i]yāne نوعی حشره با آروارههای قوی که بهصورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه میکند.
-
جستوجو در متن
-
چوب خوارک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) čubxārak = موریانه
-
رونجو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ravanju = موریانه
-
ریونجو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رونجو، ریونجه› (زیستشناسی) [قدیمی] rivanju = موریانه
-
رشمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] rašmiz = موریانه
-
تافشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tāfašak = موریانه
-
لبنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لبنه› labang ارضه؛ موریانه.
-
دیوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ دیو] (زیستشناسی) [قدیمی] divak ۱. = موریانه۲. = بید۲۳. = زالو
-
مورچه خوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) murčexār پستانداری با پوزۀ دراز و زبانی چسبناک که مورچهها و موریانهها را با زبان خود شکار میکند.
-
نفتالین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: naphtaline] (شیمی) naftālin مادهای جامد، بدبو، و سفیدرنگ بهصورت گَرد و پوستههای نازک که از قطران زغالسنگ بهدست میآید و برای محافظت پارچههای پشمی، قالی، و قالیچه از بید و موریانه به کار میرود.
-
صیقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] seyqal ۱. زدودن زنگ.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] زدایندۀ زنگ فلز یا آینه؛ جلادهنده: ◻︎ آهنی را که موریانه بخورد / نتوان بُرد از او به صیقل زنگ (سعدی: ۹۳).۳. [قدیمی] = صیقلی〈 صیقل خوردن (پذیرفتن، گرفتن): (مصدر لازم) زدوده شدن؛ جلا یافت...