کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موجد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mujed بهوجودآورنده؛ ایجادکننده؛ آفریننده.
-
جستوجو در متن
-
موسیقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: موسیقیٰ، معرب، مٲخوذ از یونانی] musiqi ۱. فن آواز خواندن و نواختن ساز.۲. آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد.
-
بدیع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] badi' ۱. تازه؛ نو.۲. شگفت.۳. موجد و مبتدع؛ نوبیرونآورنده.۴. (اسم) (ادبی) علمی که در آرایش سخن، زینت کلام، صنایعی که نظم و نثر را زینت میدهد بحث میکند.