کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موتاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] mutāb شالنگی؛ کسی که ریسمان مویی میتابد.
-
جستوجو در متن
-
شهلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شالنگ، شالنگی› [قدیمی] šahlang موتاب؛ ریسمانتاب.
-
شعرباف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [منسوخ] ša'rbāf موتاب؛ مویتاب؛ کسی که از موی یا ابریشم پارچه میبافد.
-
شالنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به شالنگ) [قدیمی] šālangi موتاب؛ ریسمانتاب: ◻︎ وه کز استیلای نفس شالهنگ / همچو شالنگیست واپس رفتنم (غضائری: لغتنامه: شالنگی).