کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهلک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mohlek هلاککننده؛ نیستکننده؛ کشنده.
-
جستوجو در متن
-
استرکنین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: strychnine] ‹استریکنین› (شیمی) 'est[e]reknin الکلوئیدی سفیدرنگ، بیبو، تلخ، و بسیار سمی و مهلک که مصرف دارویی دارد.
-
سیانور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cyanure] (شیمی) siyānur نمک اسیدسیانیدریک که سمی مهلک است و جهت ساختن مواد حشرهکش، استخراج طلا و در آبکاری به کار میرود.
-
آرسنیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: arsenic] (شیمی) 'ārsenik شبهفلز جامد، بلوری، شکننده، و قهوهای تیره که دارای ترکیبات سمی و مهلک است و در صنعت به کار میرود؛ زرنیخ سفید؛ مرگ موش.
-
آلکالوئید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alcaloïde] ‹الکلوئید› (زیستشناسی) 'ālkālo'id مادۀ آلی مرکب از کربن و هیدروژن و نیتروژن و گاهی اکسیژن که از بعضی گیاهها استخراج میشود. دارای خواص بازها و اغلب اقسام آن از سمهای مهلک است، مانند استرکنین، بروسین، آتروپین، کوک...
-
هلاهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹هلهل› halāhel ۱. (زیستشناسی) زهری که بهمحض رسیدن به بدن انسان را بکشد.۲. (زیستشناسی) گیاه بیش که دارای سمّی مهلک است و خوردن مقدار کمی از ریشۀ آن حتی بهقدر دانۀ خردل انسان را هلاک میکند، در چین و هندوستان میروید.۳. [قدیمی] جان...
-
زخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: zahm] zaxm ۱. (پزشکی) هر نوع شکافی که بر روی پوست ایجاد شود؛ جراحت.۲. [قدیمی] ضربه.۳. (موسیقی) [قدیمی] = زخمه۴. [قدیمی، مجاز] صدایی که از ساز بلند میشود.〈 زخم خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] زخم برداشتن؛ زخمی شدن؛ مجروح شدن.〈 زخم ...