کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرگانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهرگانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به مهرگان) mehr[e]gāni ۱. = مهرگان۲. (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ( چو نو کردی نوای مهرگانی / ببردی هوش خلق از مهربانی (نظامی۱۴: ۱۸۰).
-
جستوجو در متن
-
زرآگین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] zar[']āgin ۱. پر از زر؛ انباشه از زر.۲. سراسر زردرنگ؛ به رنگ زر: ◻︎ بوستان را مهرگانیباد زرّآگین کند / رنگ بستاند ز گلها باده را رنگین کند (قطران: ۸۷).