کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهربانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهربانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) mehr[a]bāni محبت؛ دوستی.
-
جستوجو در متن
-
حنو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] honov[v] مهربانی کردن.
-
رحمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رحمة] rahmat ۱. مهربانی؛ دلسوزی.۲. مهربانی و بخشایش مخصوص خدا.
-
ترحم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarahhom ۱. رحم داشتن؛ مهربانی کردن.۲. بر سر لطف و مهربانی آمدن؛ رحم کردن.
-
لواطف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربیِ، جمعِ لاطف و لاطفَة] [قدیمی] lavātef مهربانیها و نرمیها.
-
مرحمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرحَمة، جمع: مراحم] marha(e)mat رحمت؛ مهربانی.
-
تعاطف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'ātof با یکدیگر مهربان شدن؛ با هم مهربانی کردن.
-
مشفقانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی. فارسی] mošfeqāne از روی مهربانی و دلسوزی.
-
رافت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رٲفة] ra'fat مهربانی؛ شفقت.
-
رفاقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رفاقة] re(a)fāqat همراهی، مهربانی.
-
عاطفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عاطفَة، جمع: عواطف] 'ātefe شفقت؛ مهربانی.
-
ارعا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ارعاء] [قدیمی] 'er'ā رعایت حال کردن؛ مهربانی کردن.
-
بنده نواز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bandenavāz کسی که با زیردستان خود با مهربانی رفتار کند.
-
لطف آمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [عربی. فارسی] lotf[']āmiz آمیخته با مهربانی و نرمی و نیکویی.