کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منگوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منگوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹منگله› mangule آویز نخی یا ابریشمی که به شکل رشته و گلوله درست میکنند و به کلاه یا جامه یا چیز دیگر آویزان میکنند.
-
جستوجو در متن
-
شرابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شرّابَة] šarrābe رشتهها و منگولههایی که از کنارۀ چیزی آویزان میکنند.
-
انگله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انگُل، انگول، انگوله، انگیل، انگیله› [قدیمی] 'angole ۱. دکمه.۲. منگوله.۳. حلقه.۴. جادکمه.
-
تمتم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tomtom منگولهای که از موهای دم غژغاو درست میکردند و سپاهیان آن را از نیزه و علم میآویختند یا بر گردن اسب میبستند؛ پرچم.
-
شاشیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شاشیَّة] šāšiyye کلاه زیر عمامه؛ کلاه سرخرنگ منگولهدار که در مصر و بعضی کشورهای دیگر بر سر میگذارند و گاه دستار کوچکی روی آن میبندند؛ فینه.
-
سیاه گوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) siyāhguš جانوری درنده شبیه شغال، با پوستی قهوهایرنگ و گوشهای منگولهای سیاه که جانوران کوچک و پرندگان را شکار میکند.
-
منگله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mangole ۱. = منگوله۲. (زیستشناسی) ترۀ دشتی: ◻︎ گشت پرمنگله همه لب کشت / داد در این جهان نشان بهشت (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۴).
-
شاغوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاشوله› [قدیمی] šāqule طره و ریشۀ دستار؛ منگوله: ◻︎ شاغولهٴ دستار تو اینجا نخرند / دستار نگهدار و برو بر سر پیچ (ابنیمین: ۶۵۲).
-
پرچم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] parčam ۱. پارچهای که معمولاً دارای نقش مخصوص یک کشور، مؤسسه، یا گروه است و معمولاً بر سر چوب یا میله نصب میکنند؛ بیرق؛ عَلَم؛ درفش.۲. (زیستشناسی) قسمتی از گل که از میلههای بسیار نازک تشکیل میشود و تخمهای نر در آن قرار دارد.۳. [قدیم...
-
غژغاو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غژگاو، کژگاو› (زیستشناسی) [قدیمی] qažqāv نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگسپران، و چیزهای دیگر استفاده میکردند: ◻︎ پلنگهیئت و غژغاودم گوزنسرین / عقابطلعت و عنقاشکوه و طو...