کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منکر شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
استنکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estenkār شناختن کسی را منکر شدن؛ انکار کردن.
-
انکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enkār ۱. نشناختن؛ ناشناختن.۲. خودداری از اقرار؛ منکر شدن.
-
تحاشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahāši ۱. منکر شدن.۲. دوری کردن؛ پرهیز کردن؛ از چیزی دوری گزیدن.
-
تویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹تفیدن› [قدیمی] tavidan تفتن؛ گرم شدن؛ گداختن: ◻︎ منکر شو ار توانی نار سعیر را / تا اندر او به حشر بسوزی و برتوی (سوزنی: ۹۲).
-
لاادریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لاادریَّة] (فلسفه) lā'adriyye فرقهای از سوفسطائیه که منکر اغلب بدیهیات هستند، و جز پارهای حقایق کاملاً روشن همهچیز را با شک و تردید تلقی میکنند. دربارۀ حصول علم و معرفت به اشیا و حقایق اعتقاد دارند که نمیتوان در هیچ موردی از حاص...
-
تناسخیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تناسخیَّة] tanāsoxiy[y]e فرقهای که قائل به انتقال ارواح به اجساد و منکر بعث و حشر باشد و به عقیدۀ آن روح انسان نیکوکار پس از مردن در بدن انسان عاقل و هوشیاری داخل میشود که در دنیا لذت ببرد و خوش بگذراند و برعکس روح انسان بدکار در جسم ح...