کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفجره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mine] (نظامی) min سلاح منفجرهای که در آب یا زمین و در مسیر دشمن کار گذاشته میشود که در اثر تماس منفجر میشود.
-
استر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ester] (شیمی) 'ester مادهای چرب که از ترکیب یک الکل و یک اسید آلی بهدست میآید و در ساختن مواد منفجره و خوشبو کردن بعضی مواد به کار میرود.
-
اسیدپیکریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide picrique] (شیمی) 'asidpikrik مادهای متبلور، زردرنگ، بسیارتلخ، مرکب از کربن، هیدروژن، اکسیژن، و نیتروژن که برای ساختن مواد منفجره، رنگرزی، و دارو به کار میرود.
-
اسیدسولفوریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide sulfurique] (شیمی) 'asidsulfurik مایعی غلیظ، بیبو، بیرنگ، بسیارسوزاننده، و حلال در آب که برای ساختن مواد منفجره و کودهای شیمیایی به کار میرود.
-
کافور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] ‹کامفر› (شیمی) kāfur مادهای سفیدرنگ، خوشبو، و سمّی که مصرف دارویی داشته و در تهیۀ مواد منفجره، و حشرهکش به کار میرود.
-
نیتروژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nitrogèn] (شیمی) nitrožen عنصر گازی بیرنگ و بیبو که تقریباً چهارپنجم هوا را تشکیل میدهد و در تهیۀ مواد منفجره و کودهای شیمیایی به کار میرود.
-
تولوئن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: toluène] (شیمی) tolu(o)'en مایعی بیرنگ، فرّار، و قابل اشتعال که در قطران زغالسنگ وجود دارد و جهت تهیۀ مواد منفجره، دارو، و بعضی رنگها به کار میرود.
-
خرج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] xarj ۱. [مقابلِ دخل] هزینه.۲. (نظامی) [مجاز] مادۀ منفجرهای برای پرتاب گلوله، موشک، و مانند آن.۳. (فقه) نفقه.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] مصرف.
-
آمونیاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ammoniac] (شیمی) 'āmo(u)niyāk گازی قلیایی، بیرنگ، تندبو، اشکآور، و از هوا سبکتر که در آب بهخوبی حل میشود. در تهیۀ اسیدنیتریک، کودهای نیتروژندار، مواد منفجره، نشادر و به عنوان سرمازا در یخچال به کار میرود.
-
باروت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، مٲخوذ از فرانسوی: poudre] bārut مخلوط شوره (نیترات پتاسیم)، زغال، و گوگرد که خاصیت انفجاری دارد و برای ساختن مواد منفجره به کار میرود.〈 باروت بیدود: نوعی باروت که نسبتاً بدون دود است و در ساخت گلولههای توپ و تفنگ به کار میرود.
-
بمب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bombe] (نظامی) bomb مادۀ منفجرهای که با دست، هواپیما یا وسایل دیگر به سمت مواضع دشمن پرتاب میشود یا در جایی کار گذاشته میشود.〈 بمب اتمی: (نظامی) بمبی که نیروی آن ناشی از انرژی اتمی است.〈 بمب هیدروژنی: (نظامی) بمبی که نیرو...
-
بنزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: benzène] (شیمی) benzen مایعی بیرنگ، با بوی تند، سبکتر از آب، بسیارفرّار، و قابل اشتعال که از تقطیر تدریجی قطران زغالسنگ بهدست میآید و در ساختن رنگ، عطرهای مصنوعی، و مواد منفجره به کار میرود.
-
موشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mušak ۱. [مصغرِ موش] موش کوچک.۲. از آلات آتشبازی.۳. (نظامی) از آلات جنگ که دارای مواد منفجره است و در جنگها به کار میرود.۴. دستگاهی که به فضا پرتاب میشود.〈 موشک کور: (زیستشناسی) = موش 〈 موش کور: ( نور گیتیفروز چشمهٴ هور / زشت ب...