کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منطقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
منتقی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] montaqā برگزیده.
-
جستوجو در متن
-
لجاجت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: لَجاجة] lejājat نپذیرفتن حرف منطقی؛ ستیزه کردن؛ سرسختی نمودن.
-
دیالکتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: dialectique] (منطق) diyālektik روش جدل و محاورۀ منطقی برای رسیدن به حقیقت.
-
گلیزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلیزه› [قدیمی] gelize = کوزه: ◻︎ چو کرد او گلیزه پر از آب جوی / به آب گلیزه فروشست روی (منطقی: شاعران بیدیوان: ۲۰۴).
-
کتیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گتیر، گبیر› [قدیمی] ketir زمین شوره؛ شورهزار؛ سراب: ◻︎ چون زمین کتیر کاو از دور / همچو آب آید و نباشد آب (منطقی: شاعران بیدیوان: ۲۰۰).
-
استیناف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استئناف] 'estināf ۱. (حقوق) وارسی؛ پژوهش.۲. (حقوق) درخواست تجدید رسیدگی به حکم قبلی که در دادگاه صادر شده است.۳. (فقه) انجام دادن دوبارۀ فریضهای که به علت و سببی باطل شده است.۴. (ادبی) مربوط ساختن جملهای به جملۀ قبل که ارتباط ...
-
هوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: hōš] huš ۱. (روانشناسی) توانایی ذهنی برای انجام هرنوع فعالیت منطقی.۲. [عامیانه] حافظه.۳. [قدیمی] عقل؛ خرد؛ فهم؛ شعور.۴. (صفت) [قدیمی، عامیانه] هوشیار.۵. [قدیمی] جان؛ روان.۶. [قدیمی] جوهر و اصل هر چیز.