کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: menišn] ‹منشن› maneš ۱. خو؛ سرشت؛ طبیعت.۲. همت.
-
واژههای مشابه
-
بزرگ منش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bozorgmaneš ۱. بزرگوار.۲. بلندهمت.
-
کدخدا منش
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kadxodāmaneš آنکه مانند کدخدایان رفتار میکند.
-
پاک منش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pakmaneš پاکسرشت؛ پاکنهاد.
-
منش گردا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹منشگرد› [قدیمی] manešgardā اختلال معده؛ قی؛ استفراغ.
-
وه منش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] vehmaneš بهمنش؛ نیکنهاد؛ نیکوسرشت؛ نیکاندیش.
-
خوش منش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xošmaneš ۱. دارای رفتار مناسب.۲. شادمان.
-
سگ منش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sagmaneš بدخو؛ بیادب؛ گستاخ.
-
جستوجو در متن
-
منشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] manešn = منش
-
پهلومنش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pahlo[w]maneš آنکه منش پهلوانان دارد.
-
لئیم الطبع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] la'imottab' پستمنش؛ فرومایه.
-
متشرف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motašarref بزرگداشته؛ بزرگمنش.
-
نیکومنش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکمنش› [قدیمی] nikumaneš خوشطینت؛ دارای منش نیکو.