کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منزلت و مقام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عالی منزلت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimanzelat عالیمرتبه؛ بلندمرتبه؛ بزرگوار.
-
جستوجو در متن
-
صاحب عنوان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sāheb'o(e)nvān کسی که مقام، منزلت، و عنوانی دارد.
-
صاحب جاه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. معرب] [قدیمی] sāhebjāh دارای مقام و منصب؛ صاحب قدر و منزلت؛ ارجمند.
-
تمکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamakkon ۱. توانایی پیدا کردن.۲. [قدیمی] جای گرفتن؛ جاگیر شدن.۳. [قدیمی] جاه و مقام یافتن؛ دارای مقام و منزلت شدن.۴. [قدیمی] پابرجا شدن.
-
جاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی باستان] jāh ۱. مقام؛ مکان؛ منزلت؛ جایگاه؛ قدر و شرف؛ علو منزلت؛ شٲن و جلال.۲. فر و شکوه.
-
مقام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] maqām ۱. منزلت؛ رتبه؛ پایه؛ جایگاه.۲. جای اقامت.۳. (موسیقی) ترتیب قرار گرفتن فاصلههای پرده، نیمپرده، و ربع پرده میان نتهای هشتگانۀ یک گام.۴. (موسیقی) پرده.۵. (تصوف) [قدیمی] هریک از مراحل سیروسلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صب...