کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: منابت] mambet جای روییدن گیاه؛ رستنگاه.
-
منبت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monabbat دارای نقش برجسته و کندهکاریشده روی چوب؛ کندهکاریشده.
-
واژههای مشابه
-
منبت کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] monabbatkār کسی که شغلش ساختن منبت است؛ کنداگر.
-
منبت کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] monabbatkāri شغل و عمل منبتکار.
-
جستوجو در متن
-
منابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منبت] [قدیمی] manābet = منبت
-
صنایع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صنائع] sanāye' ۱. [جمعِ صِناعَة] = صناعت۲. [جمعِ صَنیعَة] = صنیعه〈 صنایع مستظرفه: [قدیمی] هنرهای زیبا مانند نقاشی، مجسمهسازی، منبتکاری.