کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منافی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monāfi ۱. طردکننده.۲. نیستکننده.۳. مخالف.
-
جستوجو در متن
-
قواد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] qavvād واسطه و دلال عمل منافی عفت؛ پاانداز.
-
پاانداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pā'andāz ۱. آنچه زیر پا بیندازند.۲. فرشی که در درگاه اتاق بیندازند؛ پادری.۳. پیشکش و هدیهای که پیش پای کسی بگذارند.۴. (اسم، صفت فاعلی) [عامیانه، مجاز] کسی که برای دیگران بساط قمار فراهم کند یا واسطۀ عمل منافی عفت بشود.
-
یوگا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] (ورزش) yugā ۱. مجموعهای از تمرینهای فیزیکی برای کسب قدرت روحی.۲. در آیین هندو، انجام تمرینات و ریاضتهای طاقتفرسا و اعمال حیرتانگیزِ منافی اصول علمی و ساختمان فیزیکی بدن انسان برای تزکیۀ نفس.