کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناظر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناظر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منظرة] manāzer = منظره
-
جستوجو در متن
-
دیوراما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: diorama] (هنر) diyorāmā شیوهای از نمایش که در آن به پردههای نقاشیشده از مناظر، نورهای گوناگون میتابانند و تماشاگران برای تماشای آن، در تاریکی قرار میگیرند.
-
تلویزیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: télévision] (برق) tel[e]visiyon ۱. دستگاهی الکترونیکی که صورت اشیا و اشخاص و مناظر را از مرکز فرستنده دریافت و پخش میکند.۲. [مجاز] سازمانی که مسئولیت تهیه و پخش برنامههای تلویزیونی را برعهده دارد.
-
رئالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: réalisme، مقابلِ ایدهآلیسم] re'ālism ۱. واقعبینی.۲. (ادبی) تعهد هنر و ادبیات به بازنمایی بدون دخلوتصرف مناظر زندگی و واقعیات اجتماعی؛ واقعگرایی.
-
سینما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cinéma] sina(e)mā ۱. نمایش سلسلۀ تصاویر مناظر و اشخاص و اشیا و حرکات هنرپیشگان بر روی پرده.۲. محل نمایش فیلم بر روی پرده.۳. هنر و صنعتی که به ساختن فیلم میپردازد.
-
پرسپکتیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: perspective] perspektiv ۱. تصویر فضایی یا سهبعدی یک شیء، ساختمان، یا منظره.۲. تکنیکهایی که به کمک آن میتوان با بهرهگیری از قوانین دیدگانی و مهندسی از مناظر و اشیای سهبعدی، تصاویری رسم کرد که بزرگی، کوچکی، دوری، و نزدیکی هر جزء در...
-
دوربین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) durbin ۱. وسیلهای مرکب از یک یا دو لوله و عدسی که با آن جاها و چیزهایی را که در مسافت دور باشد میبینند. Δ در قرن ۱۷ میلادی اختراع شده.۲. (اسم، صفت فاعلی) [مقابلِ نزدیکبین] (پزشکی) کسی که چشمش دور را بهتر از نزدیک ببیند.۳. (عکاسی) دوربی...