کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منازعه و شر و فساد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اهرمن لاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ahremanlāx ۱. جای اهریمن.۲. سرزمین شر و فساد.
-
فتنه خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] fetnexiz جایی که از آن شر و فساد و فتنه برمیخیزد.
-
غائله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غائلَة، جمع: غوائل] ‹غایله› qā'ele ۱. شر و فساد.۲. مهلکه؛ آشوب.۳. [قدیمی] سختی و گزند.
-
اهریمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ahriman] ‹آهریمن، آهرامن، آهرمن، آهریمه، آهرن، اهرامن، اهرمن، اهریمه، اهرن› 'ahriman در آیین زردشتی، مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی؛ راهنمای بدی؛ شیطان.
-
شیاطین الانس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] šayātinol'ons کسانی که به اخلاق فاسد انس میگیرند و دیگران را به شر و فساد در کارهای بد تشویق و ترغیب کنند.
-
آهسته خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آهستهخوی› 'āhestexu آرام؛ بیشور و شر.
-
مفسد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mofsed آنکه موجب ایجاد فساد و تباهی میشود؛ تبهکار.
-
مفسده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مفسدَة، جمع: مفاسد] [قدیمی] mafsade ۱. بدی و تباهی.۲. سبب فساد و تباهی.
-
امار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'ammār ۱. کسی که بسیار امر میکند.۲. برانگیزاننده به بدی و شر.
-
سانح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sāneh هر واقعه و امری که برای انسان رخ بدهد، چه خیر باشد چه شر.
-
آفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آفة، جمع: آفات] 'āfat ۱. بلا؛ زیان.۲. هر چیزی که مایۀ تباهی، فساد، و زیان شود.
-
پرشوروشر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] ‹پرشروشور› poršurošar[r] ۱. پرآشوب؛ پرغوغا.۲. پر از فتنه و فساد.
-
وقیعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وقیعة] [قدیمی] vaqi'at ۱. بدگویی و غیبت کردن از کسی.۲. فتنه؛ فساد.
-
تخمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] tox[a]me فساد غذا در معده و بدی گوارش که از پرخوری به هم میرسد؛ سوءهضم.
-
تباه کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹تبهکاری› [قدیمی] tabāhkāri ۱. خرابکاری.۲. فتنه و فساد.۳. فسقوفجور.