کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممزوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممزوج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) mamzuj ۱. آمیختهشده؛ آمیخته.۲. ویژگی شراب آمیخته با آب.
-
جستوجو در متن
-
اکدش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [قدیمی] 'akdaš, 'ekdeš ۱. دورگه؛ انسان یا حیوان که از دو نژاد باشد: ◻︎ نگاری اکدش است این نقش دمساز / پدر هندو و مادر ترک طنّاز (نظامی۲: ۳۴۰).۲. [مجاز] دوچیز که با هم مخلوط و ممزوج شده باشد.۳. [مجاز] محبوب و مطلوب.۴. [مجاز] نفس ا...
-
آمیغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹آمیز› [قدیمی] 'āmiq ۱. آمیزش؛ آمیختن.۲. مباشرت.۳. نزدیکی کردن؛ جماع: ◻︎ بسی گرد آمیغ خوبان مگرد / که تن سست و جان کم کند، روی زرد (اسدی: ۲۴۲).۴. آمیخته؛ ممزوج (در ترکیب با کلمۀ دیگر): زهرآمیغ، عنبرآمیغ، نوشآمیغ، مرگآمیغ: ◻︎ آه از ای...