کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممالک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممالک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مملکت] mamālek = مملکت
-
جستوجو در متن
-
پان اسلامیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی. عربی. فرانسوی] pān(')eslāmism نظریهای مبتنی بر اتحاد و همبستگی همۀ ممالک اسلامی.
-
جزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جزیَة، معرب، مٲخوذ از آرامی] [قدیمی] jezye مالیات سرانه که در قدیم دولتهای اسلامی از مردم غیر مسلمان که اهل کتاب بودند و در ممالک اسلامی زندگی میکردند (= اهل ذمه) میگرفتند؛ گزیت.
-
دارالحرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] dārolharb ۱. سرزمین دشمن که در آنجا جنگ کنند؛ شهر دشمن.۲. [قدیمی] سرزمینهای خارج از ممالک اسلامی را میگفتند که با مسلمانان در جنگ بودند.
-
اخوان الصفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اخوانالصفاء] ‹اخوان صفا› [قدیمی] 'exvānossafā ۱. برادران پاکدل؛ دوستان یکدل.۲. انجمنی از حکما و علمای ایرانی که در اواسط قرن چهارم هجری در بصره و بغداد تشکیل شد و هدف آنان هماهنگ ساختن شرع اسلام با فلسفۀ یونان و ترویج حکمت یونانی ...
-
اهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اهالی] 'ahl ۱. شایسته؛ سزاوار.۲. (اسم) خانواده.۳. (اسم) فامیل؛ افراد خانواده و عشیره؛ قوموخویش؛ خاندان.۴. (اسم) کسانی که در یک جا اقامت دارند.۵. (اسم) وابسته؛ علاقهمند؛ پیرو: اهل تریاک، اهل سفر، اهل تسنن.۶. دارای ویژگیها و ا...