کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مماطله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مماطله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مماطَلَة] [قدیمی] momātele ۱. کاری را به تٲخیر انداختن؛ امروزوفردا کردن.۲. درنگ و تٲخیر در کار.
-
جستوجو در متن
-
تسویف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasvif ۱. وعدۀ امروزوفردا دادن؛ مماطله کردن.۲. اختیار تام دادن در کاری به کسی که هرچه بخواهد بکند.