کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ملاح و املاح و مِلَح] (شیمی) melh نمک.
-
ملح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ملحّ] [قدیمی] moleh[h] اصرار و الحاحکننده.
-
واژههای همآوا
-
مله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] male ۱. نوعی پنبۀ زردرنگ.۲. نوعی پارچۀ خاکیرنگ.
-
جستوجو در متن
-
املاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مِلْح] 'amlāh = مِلْح