کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملتزم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملتزم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] moltazem ۱. همراه.۲. (صفت) کسی که امری را برعهده بگیرد؛ بر خود لازمگیرنده؛ برعهدهگیرنده.〈 ملتزم رکاب: کسانی که پیاده یا سواره همراه پادشاه حرکت کنند.
-
جستوجو در متن
-
ملزوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] malzum چیزی که مورد لزوم است؛ ملتزم؛ لازمشده.
-
ضامن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، اسم) [عربی] zāmen ۱. عهدهدار غرامت؛ کفیل؛ ملتزم.۲. (حقوق) کسی که میپذیرد بدهکار یا گناهکار را در موقع معیّن به دادگاه تحویل دهد.۳. نوعی وسیلۀ دکمهمانند در برخی وسایل، بهویژه در نوعی چاقو.〈 ضامن آهو: [عامیانه] لقب امام رضا.〈 ضامن د...