کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقید کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تقیید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqyid ۱. مقید ساختن.۲. بند کردن؛ دربند کردن.
-
بربستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] barbastan ۱. بستن؛ مقید کردن؛ پابند کردن.۲. آماده کردن.۳. (مصدر لازم) فایده برداشتن؛ سود برداشتن.
-
دربستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] darbastan ۱. بستن.۲. بستن در.۳. بند کردن؛ مقید ساختن.
-
تعصب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'assob ۱. جانبداری کردن از مذهبی.۲. به چیزی دلبسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن.۳. [قدیمی] کینه؛ دشمنی.
-
دربند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) darband ۱. در قید؛ گرفتار؛ اسیر.۲. (اسم) [قدیمی] کوچۀ بنبستی که در داشته باشد.۳. (اسم) [قدیمی] راه تنگ و باریک در کوه؛ راه میان دو کوه؛ دره.۴. (اسم) [قدیمی] = دِژ〈 در بند بودن: (مصدر لازم) گرفتار بودن؛ اسیر بودن؛ زندانی بودن.〈 در بند...
-
استبداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estebdād ۱. به میل و رٲی خود کار کردن؛ خودرٲی بودن؛ خودرٲیی؛ خودسری؛ خودکامگی.۲. (اسم) (سیاسی) حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم میگیرند.
-
شد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربِی: شدّ] [قدیمی] šad[d] ۱. محکم کردن؛ استوار ساختن.۲. قوی کردن.۳. (ادبی) تشدید دادن به حرفی در کلمه.۴. (موسیقی) پست و بلند کردن نغمه؛ کشش دادن صوت هنگام آوازخوانی: ◻︎ گلبانگ نغمهسازان شدّی بلند دارد / از فرش رفته تا عرش این صیت کامران...
-
تشبیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tašbih ۱. چیزی را به چیز دیگر مانند کردن؛ شبیه کردن.۲. (ادبی) مانند کردن کسی یا چیزی به کس دیگر یا چیز دیگر در صفتی بهوسیلۀ ادات تشبیه. تشبیه دارای چهار رکن است: ۱) مشبه، ۲) مشبهٌبه، ۳) وجه شبه، و ۴) ادات تشبیه.〈 تشبیه بالکنا...