کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقایسه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سنجیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) sanjidan ۱. اندازه گرفتن.۲. چیزی را با چیز دیگر مقایسه کردن.۳. [قدیمی] وزن کردن.۴. [قدیمی] برابر کردن.
-
برابر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) barābar ۱. مقابل؛ روبهرو.۲. (صفت، اسم) هموزن؛ مساوی؛ همسنگ.۳. برای نشان دادن مقایسۀ دو چیز پس از اعداد قرار میگیرد: دوبرابر، دهبرابر.۴. (قید) [قدیمی] همزمان.〈 برابر کردن: (مصدر متعدی)۱. هموزن کردن.۲. یکاندازه کردن.
-
قیاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qiyās ۱. برسی چیزی با روی چیز دیگر از روی مشابهت؛ سنجش؛ مقایسه.۲. اندازهگیری.۳. گمان.۴. (اسم) اندازه.〈 قیاس معالفارق: قیاس کردن چیزی با چیز دیگر بیآنکه مناسبت و اشتراکی میان آن دو باشد.