کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مقالَة] maqāle ۱. هر نوع مطلبی که تحت عنوان معینی نوشته شده باشد.۲. [قدیمی] یک قطعه یا فصل از کتاب.
-
جستوجو در متن
-
آرتیکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: article] [منسوخ] 'ārtikel = مقاله
-
سرمقاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] sarmaqāle مقالۀ اول روزنامه یا مجله؛ مقالهای که بهسبب اهمیت موضوع در صفحۀ اول روزنامه یا مجله چاپ شود.
-
جستار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) jostār ۱. جستجو.۲. (اسم) مبحث؛ مقاله.۳. [قدیمی] بحث.
-
مجسطی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. مٲخوذ از یونانی] [قدیمی] meje(a)sti هیئت و نجوم. Δ دراصل نام مهمترین اثر بطلمیوس که شامل ۱۳ مقاله راجعبه اجرام سماوی و بعضی مسائل هندسی است.
-
نویسنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) nevisande ۱. (ادبی) کسی که کتاب، مقاله، یا داستان مینویسد.۲. [قدیمی] دبیر.۳. [قدیمی] باسواد.
-
انتقاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enteqād ۱. بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری بهطوریکه خوبیها و بدیهایش آشکار شود؛ عیبجویی؛ آشکار کردن عیب کسی.۲. آشکار کردن عیب شعر.۳. جدا کردن پول خوب از بد.۴. [قدیمی] نقد گرفتن پول.۵. [قدیمی] سره گرفتن.۶. [قدیمی]...
-
فصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fasl ۱. هریک از چهار قسمت سال شامل سه ماه.۲. [مجاز] دوره؛ برهه؛ مرحله.۳. واحد تقسیمبندی مطالب کتاب، مقاله، رساله، و مانند آن.۴. (ورزش) دورۀ برگزاری مسابقات ورزشی.۵. (اسم مصدر) [مقابلِ وصل] (ادبی) نیاوردن واو عطف بین اجزای کلام.۶. (منطق)...
-
اصلاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eslāh ۱. برطرف کردن عیب و ایراد چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردن موی سروصورت.۳. برطرف کردن ایرادات نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آمو...
-
بخش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: baxš] ‹بخشه› baxš ۱. بهره؛ حصه؛ نصیب؛ قسمت.۲. واحدی از یک سازمان که کار ویژهای را بر عهده دارد: بخش امور مالی.۳. قسمتی از یک کتاب، مقاله، جزوه، و مانندِ آن که دارای استقلال نسبی است.۴. (اسم مصدر) (ریاضی) تقسیم.۵. قسمتی از یک شهرستان که...