کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفروق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفروق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mafruq ۱. (ریاضی) عدد کوچکتری که از عدد بزرگتر کم شود.۲. [قدیمی] پراکنده.
-
جستوجو در متن
-
تفریق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: تفاریق] tafriq ۱. (ریاضی) کم کردن عدد کوچکتر (مفروق) از عدد بزرگتر (مفروقٌمنه).۲. (ادبی) در بدیع، جدا کردن دو موصوف از یکدیگر و دربارۀ هرکدام حکمی کردن، مانندِ این شعر: من نگویم به ابر مانندی / که نکو ناید از خردمندی ـ او ...
-
صلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] salm ۱. (ادبی) در عروض، اسقاط وتد مفروق از آخر جزء، چنانکه از مفعولات، مفعو باقی بماند و بهجای آن فعلن بگذارند و آن را اصلم میگویند.۲. [قدیمی] از بیخوبن بریدن.۳. [قدیمی] کندن گوش یا بینی.