کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغبون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغبون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maqbun گولخورده در معامله؛ فریبخورده در خریدوفروش.
-
جستوجو در متن
-
غابن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] qāben ۱. خدعهکننده در خریدوفروش؛ مغبونکننده.۲. کسی که در کار سستی کند؛ سستکار.
-
غبین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] qabin ۱. ضعیفالرٲی؛ سسترٲی؛ سستخرد.۲. فریبخورده در معامله؛ مغبون.۳. (اسم) ضرروزیان: ◻︎ هر که با سلطان شود او همنشین / بر درشبودن بُوَد عیبوغبین(مولوی).