کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'yub عیبدار؛ ناقص؛ نادرست.
-
جستوجو در متن
-
عیب دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'eybdār دارای عیب؛ معیوب.
-
تعییب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'yib معیوب کردن؛ عیبدار کردن چیزی؛ به عیب نسبت دادن.
-
معیب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'ib عیبدار؛ عیبناک؛ معیوب؛ ناقص؛ ناراست.
-
چلاغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] ‹چلاق› [عامیانه] čolāq کسی که پایش معیوب باشد و نتواند درست راه برود؛ لنگ.
-
بدآهو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bad[']āhu ۱. بسیار بد.۲. بدخواه.۳. گمراه.۴. معیوب.
-
مخدوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maxduš ۱. خراشیدهشده؛ خدشهدار.۲. [مجاز] معیوب؛ نامنسجم.
-
پشتلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پشلنگ› [قدیمی] poštlang ۱. هرزه.۲. ناقص.۳. معیوب.۴. سست.۵. عقبافتاده.
-
زمن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zamen ۱. ناقص و معیوب.۲. برجایمانده؛ زمینگیر.
-
نادرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nādorost ۱. غلط.۲. شکسته؛ معیوب.۳. شخص متقلب و بدکار.
-
روغن سوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ro[w]qansuzi سوختن روغن؛ سوختن قسمتی از روغن در موتور اتومبیل در اثر معیوب شدن رینگ یا پیستون.
-
هجنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: هجنة، جمع: هُجَن] [قدیمی] hojnat ۱. سخن زشت، معیوب، و ناشایست.۲. عیب؛ زشتی.
-
لوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] luk ۱. حقیر؛ زبون؛ عاجز.۲. کسی که دستش معیوب باشد؛ شَل: ◻︎ لنگ و لوک و چفتهشکل و بیادب / سوی او میغیژ و او را میطلب (مولوی: ۳۷۳).۳. آنکه روی زانو و کف دست راه برود= لوکولنگ: آنکه دست و پایش معیوب باشد.
-
ارش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه) 'arš ۱. دیه؛ تاوان.۲. مابهالتفاوت ارزش کالای سالم و معیوب که فروشنده باید به خریدار بپردازد.