کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معیشة، جمع: معایش] ma'išat ۱. زندگانی.۲. آنچه بهوسیلۀ آن زندگانی کنند، از خوردنی و آشامیدنی.
-
جستوجو در متن
-
معایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ معیشَة] [قدیمی] ma'āyeš = معیشت
-
مئونت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مؤونَة، جمع: مؤن] [قدیمی] ma'unat ۱. خرج؛ هزینه.۲. رنج؛ محنت.۳. لوازم معیشت.
-
ترقیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarqih ۱. اصلاح کردن مال.۲. اصلاح معیشت.۳. تیمار داشتن.
-
تعیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'ayyoš ۱. زندگی کردن.۲. خوش گذراندن.۳. اسباب معیشت ساختن؛ کوشش برای آماده کردن وسایل زندگانی.
-
نفقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نَفَقَة، جمع: نَفَقات] nafaqe ۱. (فقه، حقوق) آنچه صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند؛ هزینۀ زندگی عیال و اولاد.۲. آنچه انفاق کنند.
-
احوال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ahvāl ۱. [جمعِ حال] = حال hāl۲. کیفیت حال و وضع کسی یا جایی.۳. اوضاع معیشت؛ کاروبار.۴. وقایع؛ پیشامدها.۵. شرح حال؛ سرگذشت زندگی.۶. [جمعِ حَول] سالها.
-
تقتیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqtir ۱. نفقه را بر عیال تنگ گرفتن؛ عیال و اولاد را در تنگی معیشت قرار دادن؛ در دادن نفقه بخیلی کردن.۲. برانگیختن بوی مانند بوی بریانی، گوشت پخته، استخوان، و بخور.
-
تقشف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ تَنَعُّم] [قدیمی] taqaššof ۱. با غذای کم و جامۀ خشن و چرکین به سر بردن؛ مرتاضوار و با تنگی معاش روزگار گذراندن؛ به کم ساختن.۲. بدحالی؛ درویشی؛ تنگی معیشت.