کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معنی گستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گستر
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ گستردن) gostar ۱. = گستردن۲. گسترنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دادگستر، سایهگستر.
-
واژههای مشابه
-
آشوب گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] 'āšubgostar کسی که فتنه و آشوب برپا کند.
-
مدح گستر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] madhgostar = مدیحهسرا
-
فضیلت گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] fazilatgostar آنکه علم و معرفت و فضیلت را بسط میدهد.
-
شادی گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] šādigostar شادیگسترنده؛ ویژگی آنچه یا آنکه سبب شادی و نشاط همگان شود.
-
راه گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] rāhgostar ۱. خوشراه؛ تندرو.۲. اسب یا استر راهوار.
-
شکایت گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] šekāyatgostar کسی که همهجا و نزد همهکس شکایت میکند؛ آنکه عادت به گله و شکایت دارد؛ شکایتپیشه.
-
دانش گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) dānešgostar آنکه علم و دانش را رواج دهد؛ کسی که از علم و دانش به همه بهره رساند؛ گسترانندۀ دانش.
-
ستم گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] setamgostar ۱. کسی که ظلم و ستم را رواج دهد.۲. ستمپرور؛ ظالم؛ ستمگر.
-
سخن گستر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] soxangostar ۱. آنکه سخن را شرحوبسط دهد؛ کسی که مطلب و موضوعی را تفسیر کند.۲. کسی که ادبیات و زبان یک قوم را گسترش دهد.
-
سایه گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) sāyegostar ۱. درختی که سایۀ بسیار داشته باشد: ◻︎ درختی سایهگستر رسته بینی / رسی در سایهاش راحت نشینی (ایرجمیرزا: ۱۵۶).۲. [قدیمی، مجاز] شخص مهربان و نوازشکننده که دیگران را در سایۀ حمایت خود درآورد؛ سایهگسترنده؛ سایهافکن.
-
عدالت گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'e(a)dālatgostar = عادل
-
عدل گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'adlgostar = عادل