کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] me'mār کارشناس و استاد در کارهای ساختمانی؛ سازندۀ عمارت؛ عمارتکننده.
-
جستوجو در متن
-
بنیادگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] bonyādgar بنا؛ معمار.
-
بناگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، فارسی] [قدیمی] ba(e)nāgar ۱. معمار؛ بنا.۲. کارگر ساختمانی.
-
هندسی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به هَندسَة) [عربی: هَندسیّ] hendesi ۱. مربوط به هندسه.۲. [قدیمی] معمار.
-
والادگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] vālādgar بنّایی که دیوار گلی چینهچینه میسازد؛ بنّا؛ معمار.
-
راز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] rāz کسی که پیشهاش ساختن خانه و سایر کارهای ساختمانی است؛ معمار؛ بنّا؛ گِلکار؛ والادگر: ◻︎ به یکی تیر همی فاش کند سرّ حصار / ور بر او کرده بُوَد قیر بهجای گِل، راز (عسجدی: ۳۸).