کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معصیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معصیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معصیة، جمع: معاصی] ma'siyat ۱. گناه.۲. (اسم مصدر) نافرمانی.
-
جستوجو در متن
-
معاصی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ معصیة] ma'āsi = معصیت
-
نافرمانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāfarmāni ۱. سرکشی؛ عصیان.۲. گناه کردن؛ معصیت.
-
گناه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vinas] ‹گنه› gonāh ۱. کار بد؛ عمل زشت.۲. بزه؛ جرم.۳. نافرمانی.۴. معصیت.〈 گناه ورزیدن: (مصدر لازم) گناه کردن؛ مرتکب گناه شدن.
-
ونگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] vang ۱. تهی؛ خالی.۲. تهیدست؛ درویش و مفلس: ◻︎ ما از شمار آدمیانیم تنگدست / کز معصیت توانگر و از طاعتیم ونگ (سوزنی: مجمعالفرس: ونگ).