کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معدوم شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انعدام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'en'edām معدوم شدن؛ نیست شدن؛ نابودی.
-
سربه نیست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] sarbenist نابود؛ معدوم.〈 سربهنیست شدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] معدوم شدن.〈 سربهنیست کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] معدوم ساختن؛ نابود کردن.
-
نیسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] niste نابود؛ معدوم: ◻︎ آس شدم زیر آسیای زمانه / نیسته خواهم شدن همی بهکرانه (کسائی: ۵۸).
-
آنارشیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: anarchisme] ‹آنارشیزم› (سیاسی) 'ānāršism اندیشهای که سعادت نوع بشر را در معدوم شدن حکومتها و قوانین آنها میداند و از ادارۀ کشور بهوسیلۀ گروههای داوطلب خودگردان جانبداری میکند؛ اقتدارگریزی.