کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معبد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: معابد] ma'bad محل عبادت؛ عبادتگاه؛ پرستشگاه.
-
جستوجو در متن
-
معابد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ معبد] ma'ābed = معبد
-
کلیسا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی] ‹کلیسیا› kelisā معبد مسیحیان؛ عبادتگاه ترسایان.
-
کنیسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کنیسَة، معرب. مٲخوذ از آرامی، جمع: کنائس] kanise معبد یهود؛ کنشت.
-
پرستشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرستشگه، پرستشکده› parastešgāh جای پرستش و عبادت؛ معبد؛ عبادتگاه.
-
عبادت خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ebādatxāne عبادتگاه؛ معبد؛ جای عبادت و پرستش.
-
عبادتگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'ebādatgāh جای عبادت؛ محل پرستش؛ معبد.
-
شماس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مٲخوذ از سُریانی] [قدیمی] šammās ۱. خادم معبد.۲. رتبۀ کلیسایی پایینتر از کشیش؛ خادم کلیسا.
-
سادن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāden ۱. پردهدار؛ حاجب.۲. دربان.۳. خدمتکار.۴. تیماردار.۵. خادم معبد.۶. خادم کعبه.
-
بتستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] botestān بتخانه؛ بتکده؛ معبد بتپرستان: ◻︎ تا باد گذر کرد به گلزار و به بستان / گلزار چو جنت شده بستان چو بتستان (رودکی: لغتنامه: بتستان).
-
فرخار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُغدی، مٲخوذ از سنسکریت] [قدیمی] farxār ۱. دِیر؛ معبد.۲. بتخانه: ◻︎ کافور خواه و بید تر، در خیشخانه باده خور / با ساقی فرخندهفر زاو خانه فرخار آمده (خاقانی: ۳۹۱).
-
بتخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) botxāne ۱. جایی که بتها را در آن نگهداری میکنند؛ معبد بتپرستان؛ خانۀ بت؛ بتکده؛ بتستان.۲. [قدیمی، مجاز] جای زنان پادشاهان؛ حرم؛ فَغستان.۳. (تصوف) [مجاز] عالم لاهوت و مظهر ذات احدیت.
-
عجایب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عجائب، جمعِ عجیبَة] 'ajāyeb = عجیبه〈 عجایب هفتگانه: هفت بنای عظیم که قدما آنها را از عجایب دنیا میدانستند و عبارت بوده از: اهرام مصر، باغهای معلق بابل، مجسمۀ زئوس در شهر اُلمپیا (یونان)، آرامگاه موسولوس در آسیای صغیر، مجسمۀ ...
-
هیکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری، جمع: هیاکِل] heykal ۱. پیکر انسان، مجسمه، یا حیوان؛ تنه.۲. [مجاز] انسان یا حیوان درشت و تنومند.۳. صورت ظاهری.۴. [قدیمی] تعویذی که به بازو یا عضوی از بدن میبستند.۵. [قدیمی] معبد؛ بتخانه: ◻︎ چنان دان که این هیکل از پهلوی / ...