کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معایب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معایب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ معاب و مَعابَة] ma'āyeb عیبها.
-
جستوجو در متن
-
هجو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hajv بدگویی کردن؛ برشمردن معایب کسی.
-
هجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hejā ۱. (زبانشناسی) کوچکترین واحد زبان شامل صامت و مصوت.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] بدگویی کردن؛ بدی کسی را گفتن؛ معایب کسی را شمردن.
-
ماسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: masque] māsk ۱. صورتک؛ نقاب.۲. پوشش پارچهای که برای جلوگیری از ورود ذرات معلق در هوا جلوی بینی و دهان قرار میدهند.۳. وسیلهای که برای محافظت از سوختگی در موقع جوشکاری جلوی صورت میگیرند.۴. [مجاز] حالتی که فرد برای پنهان کردن احساسات...
-
حشو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hašv ۱. قسمت زائد در هرچیزی.۲. (ادبی) بخش میانی هر مصراع.۳. کلام یا جملۀ زائدی که در میان سخن واقع شود و از حیث معنی احتیاج به آن نباشد.۴. [قدیمی] آنچه با آن درون چیزی را پُر میکردند، مانندِ پشم یا پنبه که میان لحاف یا تشک میکردند: ◻︎ ...