کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معارضه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معارضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معارَضَة] mo'āreze ۱. مقابله کردن چیزی با چیزی؛ مقابله کردن.۲. کاری نظیر آنچه طرف مقابل کرده دربارۀ او انجام دادن.
-
جستوجو در متن
-
معالات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معالاة] [قدیمی] mo'ālāt ۱. بلند کردن؛ بلند قرار دادن.۲. در بلندی با کسی معارضه کردن.
-
مکابره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مکابَرَة] [قدیمی] mokābere ۱. اظهار کبر و بزرگی کردن.۲. معارضه و عناد کردن با کسی.۳. قهر و غلبه.
-
فحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: فحول] fahl ۱. ویژگی جنس نر از هر حیوانی.۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] دانا؛ خردمند.〈 فحول شعرا: [قدیمی، مجاز] شاعران چیرهدستی که هنگام معارضه با شاعران دیگر، چیره میشوند.