کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطاع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] motā' کسی که مردم از او فرمانبرداری و اطاعت کنند؛ اطاعتشده؛ فرمانبردهشده.
-
واژههای همآوا
-
متاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَمتِعَة] matā' آنچه بتوان خرید یا فروخت؛ کالا؛ اسباب؛ مال.
-
جستوجو در متن
-
نافذ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] nāfez ۱. تاثیرگذار؛ دارای نفوذ.۲. امر و فرمان مطاع؛ روا.۳. نفوذکننده؛ درگذرنده.