کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصطح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] moste طعمۀ پرندگان شکاری؛ مقداری گوشت شکار که به پرندۀ شکاری میدادند: ◻︎ منم خوکرده بر بوسش چنان چون باز بر مسته / چنان بانگ آرم از بوسش چنان چون بشکنی پسته (رودکی: ۵۲۸).
-
مسطح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mosattah ۱. پَهن و هموار؛ چیزی که روی آن پهن و هموار باشد.۲. گسترده و پَهنشده.